فداكارى علمى در حوزههاى علميه
اين نكته را توجه داشته باشيد كه خيلى وقتها افرادى وقتى كهمىخواهند كارى انجام بدهند كه آن كار خدمت است،اگر از مسير عمومىكارهاى حوزههاى علميه خارج باشد،اين مساوى استبا خرد شدن و ازبين رفتن آنها و اين جريانات به هر حال هست.در حوزههاى علميه اگركسى در رشته فقه و اصول كار كند و استعداد زيادى داشته باشد به مقاماتعاليهاى مىرسد و مردم هم از او تقدير و تجليل مىكنند،و اخيرا رشتههاى علوم عقلى مثل فلسفه هم تا حدودى چنين حالتى پيدا كردهاست.ولى از اين حدود اگر خارج شود هر اندازه هم خدمت عظيم وبزرگ باشد ديگر جز يك فداكارى هيچ چيزى ديگرى نمىتواند باشد.مانمونهاش را ديدهايم كه چقدر افرادى از بين رفتند،البته نه خودشان بلكهاز نظر اجتماع.
ما ابتدا از كسى نام مىبريم كه ايشان البته به جهت ديگرى نه تنها ازبين نرفته،الحمد لله يك شخصيتبزرگ اجتماعى استيعنى استادخودمان علامه طباطبايى.اين مرد بزرگ از آن استعدادهاى فوقالعادهاست و در همه رشتههاى علوم اسلامى كار كرده و زياد هم كار كرده است.
ايشان احساس كرد كه ما از نظر تفسير خيلى جاى خالى داريم و در اينزمينه احتياج داريم. ولى تفسير يك علمى است كه اگر كسى چهل سال همروى آن كار كند هيچ وقت اجتماع برايش قدرى قائل نيست.ايشان بيستسال تمام زحمت كشيد تا اينكه اين تفسير الميزان را در بيست جلد نوشت.
در مورد وضع مالى ايشان در جوانى،چون الحمد لله فعلا مستغنى است (5) مىگويم كه در سالهاى اولى كه من به تهران آمده بودم ايشان گاهى از منپنجيا شش تومان پول قرض مىگرفت.حالا چنانكه گفتم الحمد للهمستغنى است و خيال هم نمىكنم در همه ايام سال پيش بيايد كه يك نفرهديهاى به منزل اين مرد ببرد.ولى خدمتى كرده كه گرچه الآن تا حدودىشناخته شده است و از ايشان تقدير مىشود ولى تدريجا بهتر شناختهخواهد شد. آقاى بروجردى مسلما صد سال ديگر فراموش مىشود ولىآقاى طباطبايى صد سال ديگر خيلى اهميتبيشترى از حالا خواهدداشت،چون اثرى به وجود آورده است كه او را زنده نگه مىدارد.
همين حضرت آقاى خويى كه الان مرجع تقليد هستند،ايشان مدتىدر نجف درس تفسير شروع كردند و يك جلدش هم از چاپ بيرون آمدهبه نام البيان كه يك مقدمهاى است.اين كتاب نشان مىدهد اين مرد چقدردر اين كار استعداد دارد،ولى اى كاش ادامه مىدادند،ولى ادامه ندادند.دريك سخنرانى گفتهام كه يكى از علماى تهران وقتى با ايشان صحبت كردهبود، گفته بود:ديگر نمىتوانم،دارم از بين مىروم.طلبههاى فاضلى كه تاديروز به درس من مىآمدند ديگر نمىآيند.از ايشان پرسيده بود پسآقاى طباطبايى چطور در قم اين كار را كردند؟ايشان پاسخ داده بود:ايشانتضحيه كردند يعنى خودشان را قربانى كردند.
نظرات شما عزیزان: